May 5, 2024
Zohreh Mallaki

Zohreh Mallaki

Academic Rank: Assistant professor
Address:
Degree: Ph.D in -
Phone: -
Faculty: Faculty of Humanities

Research

Title
A Study of Conceptual Metaphors in the Collection "Mirror for Sounds" by Mohammad Reza Shafiei Kadkani
Type Thesis
Keywords
استعارۀ مفهومي، زبان شناسي شناختي، محمدرضا شفيعي كدكني، شعر فارسي، ادبيات معاصر.
Researchers hasan piran (Student) , Zohreh Mallaki (Primary advisor) , Hossein Salimi (Advisor)

Abstract

استعارۀ مفهومي يا استعارۀ ادراكي، بحثي نوين در حوزۀ زبان و ادبيات است. اين مبحث كه برآمده از معناشناسي شناختي و پيشنهادۀ ليكاف و جانسون است، مبتني بر اين است كه استعاره فراتر از آنچه پيش از اين در فنون ادبي كلاسيك بحث مي شد، نقش بسزايي در درك انسان از مفاهيم انتزاعي دارد و زبان و ذهن ما در ساده ترين تا پيچيده ترين امور براي درك مفاهيم انتزاعي، دست به استعاره سازي از طريق عيني ساختن انتزاعيات مي زند. بهره گيري از اين ره يافت در نقد و تحليل زبان و به ويژه آثار ادبي، نشان مي دهد كه بيش تر آنچه تا كنون كاركرد سادۀ زباني انگاشته مي شد يا در ديگر حوزه هاي ادبي تحليل مي شد، در حقيقت از سنخ استعارۀ مفهومي است. آثار محمدرضا شفيعي كدكني نيز از اين قاعده مستثني نيستند. شفيعي كدكني، شاعر انسان گراي طبيعت سراي ايراني، تباري خراساني دارد و خراسان، مجموعه اي از مكان هاي فراوان با خاطرات زماني (تاريخي) انبوه و درخشان است. بنابراين، هستي براي شفيعي كدكني، تلفيقي از سه جزء است: انسان، مكان (خراسان و ايران) و زمان (تاريخ خراسان و ايران). ديگر پديده هاي در نسبت با اين سه، معني مي شوند و ارزش مي يابند و مبدل به استعاره مي شوند. در اين پژوهش با تكيه بر پنج دفتر شعر شفيعي كدكني ( از زبان برگ، در كوچه باغ هاي نشابور، مثل درخت در شب باران، از بودن و سرودن، بوي جوي موليان) به بررسي استعاره هاي مفهومي كه او جهان را با آن ها مي شناسد، مي پردازيم. روش بررسي در اين تحقيق، توصيفي و تحليلي است. با توصيف ساختمان و محتواي اشعار شفيعي كدكني به تحليل استعاره هاي مفهومي در آن مي پردازيم و در اين مسير از بسامدگيري نيز بهره برده مي شود. نتايج حاصل از اين پژوهش نشان مي دهد كه استعاره هاي مفهومي در شعر شفيعي كدكني، حضوري گسترده دارند و به بيش تر اجزاي هستي سرايت كرده اند، امّا شفيعي كه شاعري انسان گرا، دلبستۀ خراسان و ايران و عاشق تاريخ است، جهان را بيش تر با سه اَبَراستعاره مي شناسد: «هستي، انسان است»، «هستي، مكان است» و «هستي، زمان» است.