چکیده
برخلاف ادبیات کلاسیک فارسی که چهره زن در آن نایاب یا بسیار کمیاب است در ادبیات معاصر فارسی به ویژه در رمانها و داستان های کوتاه دو کشور ایران و افغانستان، می توان انعکاس چهره زنان و مسائل مربوط به زندگی آنها را مشاهده کرد. مطالعه این رمانها راهی برای واکاوی شرایط زیستی زنان، رویکرد جامعه نسبت به آنان و مسائل و مشکلات زندگی آنهاست. رمان های «شوهر آهو خانم» از علی محمد افغانی و «هزار خورشید تابان» از خالد حسینی که جامعه ایران و افغانستان را در دو برهه تاریخی نزدیک اما متفاوت به تصویر می کشند، از نمونه های همین آثارند. این دو رمان با رویکردهایی متفاوت به ترسیم مسائل زنان در دل خانواده های چندهمسری پرداخته و به همین دلیل با رویکرد نقد فمینیستی قابل بررسی اند. پژوهش حاضر به روش توصیفی-تحلیلی و با رویکرد نقد فمینیستی و به شکل مقایسه ای به تحلیل و بررسی دو رمان مذکور پرداخته است تا گفتمان موجود در آنها شناسایی شود. یافته های پژوهشی نشان می دهد در هر دو رمان به تبعیت از فضای جامعه گفتمان مردسالار رایج است، اما نویسنده رمان شوهر آهو خانم تقویت کننده این گفتمان و نویسنده رمان هزار خورشید تابان در راستای تغییر این گفتمان است. کلیشه های جنسیتی و تقابل دو جزئی «زن/ مرد» در هر دو رمان دیده می شود اما نویسنده رمان شوهر آهو خانم موافق چنین کلیشه هایی است و خالد حسینی آنها را تبعیض آمیز می داند. به صورت کلی باید گفت با وجود بستر اجتماعی- فرهنگی تقریبا مشابه، این دو رمان دو رویکرد کاملا متفاوت را نسبت به زنان و مسائل آنها در پیش گرفته اند.