16 آذر 1404
دانشگاه خلیج فارس
English
خداداد بحری
مرتبه علمی:
دانشیار
نشانی:
دانشکده ادبیات و علوم انسانی - گروه زبان و ادبیات عرب
تحصیلات:
دکترای تخصصی / زبان وادبیات عربی
تلفن:
09177756349
دانشکده:
دانشکده ادبیات و علوم انسانی
پست الکترونیکی:
bahri_2017 [at] yahoo [dot] com
صفحه نخست
فعالیتهای پژوهشی
مشخصات پژوهش
عنوان
روایت شناسی داستان أفراح القبة اثر نجیب محفوظ بر اساس دیدگاه ژرار ژنت
نوع پژوهش
پارسا
کلیدواژهها
روایت شناسی، أفراح القبة، نجیب محفوظ، ژرار ژنت
پژوهشگران
مینا قاعدی (دانشجو)
،
ناصر زارع (استاد راهنما اول)
،
خداداد بحری (استاد مشاور)
چکیده
روایت و روایت شناسی از موضوعات بنیادین در حوزه ادبیات داستانی به شمار می آیند که نقش مهمی در تحلیل و فهم آثار ادبی ایفا می کنند. روایت به مفهوم بازگویی منظم و ساختاریافته وقایع است که بر پایه اجزای مختلفی چون زمان، مکان، شخصیت ها و زاویه دید شکل می گیرد. روایت شناسی به عنوان یک دانش دقیق و نظام مند، چارچوب ها، الگوها و فنون روایت را بررسی می کند و امکان تحلیل عمیق تر ساختار روایت و اثرگذاری آن بر مخاطب را فراهم می آورد. در این پژوهش، رمان «أفراح القبه» اثر نویسنده مصری، نجیب محفوظ، به عنوان نمونه ای خاص مورد تحلیل قرار گرفته است. این رمان که در قالب چهار فصل و هر فصل از منظر یکی از چهار شخصیت اصلی روایت می شود، نمونه ای شاخص از روایت چندصدایی و چندلایه است که به خواننده امکان می دهد ابعاد مختلف یک رویداد را از دیدگاه های متفاوت تجربه کند. چنین ساختاری علاوه بر افزایش پیچیدگی داستان، امکان فهم چندجانبه و عمیق تر شخصیت ها و رویدادها را فراهم می آورد. این پژوهش با رویکرد توصیفی-تحلیلی و بهره گیری از منابع کتابخانه ای و دیجیتال، به بررسی و تحلیل مؤلفه های اصلی نظریه روایت شناسی ژرار ژنت در رمان «أفراح القبة» اختصاص دارد. هدف این پژوهش، تبیین کاربرد مفاهیم روایت شناسی ژنت در ساختار روایی این داستان است تا از این طریق بتوان به درک عمیق تری از رمان مذکور در متن اشاره شده دست یافت. نتایج حاصل نشان می دهد که مهم ترین تکنیک های روایی به کار رفته در این داستان شامل زمان پریشی گذشته نگر، صحنه های نمایشی، تکرار مکرر (بسامد) و استفاده از راوی های متنوع درون داستانی است. نجیب محفوظ عمداً روایت را به شکلی مبهم آغاز و پیش برده است تا با بازگشت های مکرر به گذشته، ابهامات را برای مخاطب تدریجاً روشن سازد. همچنین با تکرار صحنه ها، سرعت روایت را کند کرده و در هر فصل، راوی را تغییر داده است که این، موجب آشکار شدن بهتر و عمیق تر افکار شخصیت ها برای خواننده می شود.