03 آذر 1403
دانشگاه خلیج فارس
English
احسان حیدرزاده
مرتبه علمی:
استادیار
نشانی:
دانشکده هنر و معماری - گروه مهندسی شهرسازی
تحصیلات:
دکترای تخصصی / مهندسی شهرسازی
تلفن:
077-33320196
دانشکده:
دانشکده هنر و معماری
پست الکترونیکی:
e [dot] heidarzadeh [at] pgu [dot] ac [dot] ir
صفحه نخست
فعالیتهای پژوهشی
مشخصات پژوهش
عنوان
مقايسه تطبيقي الگوي مديريت شهري در كشورهاي ايران، تركيه و مالزي و كره جنوبي با تأكيد بر چالش هاي مديريت شهري در ايران
نوع پژوهش
مقالات در نشریات
کلیدواژهها
مدیریت شهری، بررسی تطبیقی، قدرت، مشارکت
مجله
راهبرد توسعه
شناسه DOI
—
پژوهشگران
احسان حیدرزاده (نفر اول)
،
مجتبی آراسته (نفر دوم)
،
جواد رحمانی (نفر سوم)
چکیده
تجربیات مدیریت شهری در ایران حاکی از آن است که فرایند مدیریت از بالا به پایین و غالبا بر مبنای الگوهای مدیریتی برون زا پیش رفته است. به طور کلی الگوی مدیریت شهری، نظام سیاسی کلان یک کشور و قوانین آن می تواند اثر قابل توجهی در نوع حکومت های محلی و قدرت نهادهای مدیریت شهری داشته باشد. هدف از این پژوهش بررسی تطبیقی تجارب مدیریت شهری در کشورهایی با الگوی مشابه فرهنگی، سیاسی و اقتصادی است. بر همین اساس دو کشور ترکیه و مالزی به لحاظ قرابت فرهنگی و سیاسی و کشور کره جنوبی به دلیل تقارن آغاز توسعه اقتصادی با ایران، انتخاب شده اند. روش این پژوهش تحلیل محتوای کیفی و بر مبنای رویکرد قیاسی انتخاب شده است. یافته های این پژوهش نشان می دهد به طور کلی هدف کلان مدیریت شهری در سه کشور مالزی، ترکیه و کره جنوبی، پیشبرد امورات شهری با دموکراسی حداکثری از طریق مشارکت شهروندان چه در بُعد انتخاب و چه در بُعد نظارتی است. بنابراین می توان گفت ساختار قدرت در این کشورها به صورت دوسویه اعمال می گردد؛ به طوریکه نظام قدرت در عرصه مدیریت شهری نه تنها دارای توانائی کنش و عمل گری، بلکه دارای حق واکنش و مطالبه-گری نیز هست. چنین توانائی متکی به رضایت کسانی است که قدرت بر آنها اعمال می شود و به رابطه دوطرفه مردم و حاکمان قدرت وابسته است. این در حالی است که مدیریت شهری در ایران همواره امری یک سویه تعریف شده و علی رغم تلاش های صورت گرفته به منظور افزایش مشارکت شهروندان و ورود نهادهای انتخابی و نظارتی مانند شورای شهر، کماکان نگاه سلسله-مراتبی به قدرت در عرصه مدیریت شهری به چشم می خورد. به نظر می رسد تغییر رویکرد یک سویه و بالا به پایین به الگوی تعامل دوسویه و شبکه ای میان شهروندان و نهادهای حکومتی و مدیریتی در ایران، نیازمند تثبیت اندیشه برنامه ریزی همکارانه و مشارکتی میان شهروندان و نهادهای قدرت است.