حسین علی اکبری هره دشت

این پایان نامه مطالعه ای است تطبیقی میان رمان نفت! (1927) اثر آپتن سینکلر و فیلم اقتباسی آن، خون به پا خواهد شد (2007) به کارگردانی و نوشته ی پل توماس اندرسون. یکی از تحسین شده ترین فیلم های تاریخ امریکا خون به پا خواهد شد (2007) به کارگردانی و نوشته ی پل توماس اندرسون می باشد، که اقتباسی است آزاد از 45مین رمان آپتن سینکلر، به نام نفت! (1927). این پایان نامه مطالعه ای است تطبیقی میان نفت! (1927) و خون به پا خواهد شد (2007). در دوران پسامدرن، نه وفاداری، بلکه خلاقیت اهمیت ویژه دارد، و در یک اقتباس اهمیت تفاوت ها مورد توجه قرار می گیرد. بر اساس مقدار تغییرات اعمال شده توسط فیلمنامه نویس، اقتباس به سه نوع جابجایی، تفسیر و قیاس تقسیم می شود. از طرفی، در مبحث روایت شناسی، ژرارد ژنه "هم کانونی کردن" که که نسبت به "زاویه دید" مفهموم منعطف تری است را معرفی می کند. در مقایسه نفت! و خون به پا خواهد شد، و به عنوان مهمترین تغییر قهرمان داستان از بانی (اچ دبلیو در فیلم) به پدر او تغییر می کند و داستان از زاویه دید دنیل پلینویو نقل می گردد که این درآمدی است بر بسیاری از تغییرات دیگر در درون مایه ها و شاکله داستان. برای مثال، با تمرکز بر شخصیت دنیل، درون مایه های "انزوا" و "طمع" به صورت محسوسی برجسته شده، و با کمرنگ شدن نقش بانی، گزاره های سوسیالیستی حذف می شوند. به علاوه، درحالیکه رمان به صورت آشکار از سوسیالیسم حمایت کرده و در تلاش برای تخریب سرمایه داری (کاپیتالیسم) است، فیلم، با حذف شخصیت پل واتکینز و پررنگ کردن نقش ایلای واتکینز، دین و سرمایه داری را رو در روی هم قرار می دهد. بر اساس این طیف گسترده از تغییرات، این اقتباس نوعی از "قیاس" (به قلم جفری واگنر) یا "قرض گرفتن" (به قلم دادلی اندرو) می باشد.