مهسا هاشمی

پژوهش حاضر بررسی جنبه ای از رمان بنیادگرای ناراضی اثر محسن حمید است که تاکنون مورد توجه منتقدان قرار نگرفته است، یعنی رابطه هویت قهرمان رمان و راهبردهای فرهنگ پذیری با استفاده از نظریه ها و مفاهیم زیر: نظریه ی استراتژی های فرهنگ پذیری جان دبلیو بری ، نظریه هویت اجتماعی هانری تاجفل، ومدل توسعه هویت قومی ژان فینی. در این تحقیق سعی خواهم کرد به این سوال کلیدی پاسخ دهم: قهرمان رمان چگونه حس منحصر به فرد خود را در کشور میزبان خود می سازد؟ رابطه بین راهبردهای فرهنگ پذیری و هویت قهرمان اصلی بنیادگرای ناراضی چیست؟ چگونه شخصیت اصلی بنیادگرای ناراضی با مسائل هویت اجتماعی/قومی خود در حالی که راهبردهای فرهنگ پذیری خاصی را اتخاذ می کند، برخورد می کند؟ هدف این تحقیق کشف راهبردهای فرهنگ پذیری قهرمان فیلم بنیادگرای ناراضی و روش هایی است که این راهبردها بر هویت های اجتماعی/قومی او تأثیر می گذارند یا تحت تأثیر قرار می دهند. این پایان نامه یک پروژه تحقیقاتی کتابخانه ای است. از طریق تجزیه و تحلیل، دریافتم که راهبردهای فرهنگ پذیری چنگیز عمیقاً تحت تأثیر تأثیر متقابل بین پیشینه فرهنگی، هویت اجتماعی و هویت قومی او است. در ابتدا، او همسان سازی را می پذیرد، اما با آگاهی بیشتر از از دست دادن بالقوه میراث فرهنگی و هویت خود و مواجهه با چالش ها و تجربه لحظات تبعیض و بیگانگی فرهنگی، راهبردهای فرهنگ پذیری او شروع به تغییر می کند. در نهایت، او به سمت جدایی می رود و به دنبال حفظ هویت پاکستانی خود است.