چکیده
از جمله نظریه های کاربردی در زمینه نقد روانکاوانه، نظریه «آلفرد آدلر» است که جنبه اجتماعی در آن غلبه دارد و چکیده نهایی آن عبارت است از اینکه شخصیت انسان درچارچوب جامعه شکل می گیرد. تشابهاتی میان شخصیت اصلی دو داستان «ویلان الدوله» محمدعلی جمال زاده و «شورتی» میخائیل نعیمه وجود دارد که زمینه تطبیق آنها براساس نظریه آدلر را فراهم می آورد؛ در این پژوهش با هدف شناخت هرچه بیشتر دو نویسنده و شخصیت پردازی داستان های آنها، تلاش می شود شخصیت آنها با روش توصیفی- تحلیلی و در چارچوب مکتب آمریکایی ادبیات تطبیقی و البته براساس نظریه آدلر بررسی تطبیقی شود. نتایج نشان داد که شخصیت هر دو داستان تحت تأثیر محیط اجتماعی شکل گرفته است. تحقیق همچنین عقده حقارت شدید ویلان الدوله و شورتی را نشان داد که در ویلان الدوله ناشی از نازپروردگی و غفلت و در شورتی، از مشکلات جسمی نشأت می گیرد. شخصیت دو داستان دو مسیر متفاوت را برای رسیدن به غایت نهایی دنبال می کند که در ویلان الدوله، این غایت، موفقیت و مصلحت شخصی و در شورتی، موفقیت جمعی و مصلحت اجتماعی است.