Abstract
|
متناقض نما هنرْسازه اي است كه موجب آشنايي زدايي و برجستگي كلام شده و ايجازي هــــــنري مي آفريند. از جمله شاعراني كه از اين ظرفيت هنري براي عينيت بخشيدن به تجارب و عواطف خود بهره جسته اند، مي توان به عبدالوهاب البياتي (1999- 1926م) شاعر عراقي و از پيشگامان شعر نوِ عربي و محمدرضا شفيعي كدكني (1318ش) شاعر، اديب و محقق برجستة ايراني اشاره كرد. در اين جستار، با نقد و تحليل مصاديق مشابه و برجستة متناقض نما در شعر دو شاعر از جهت دلالت يا ساخت بر اساس مكتب آمريكايي ادبيات تطبيقي و بر روش توصيفي- تحليلي كاربستِ اين هنرْسازه در شـعر آن ها را مي توان به دو ساخت زباني و ادبي تقسيم و سپس تحليل كرد كه متناقض نما به عنوان يكي از ويژگي هاي سبكي و خلاقيت هاي هنري آن دو، در پي آن است تا ضمن اصالت بخشي به شـعر، انديشه هاي آن ها را ادبي تر بيان كند. اين آراية ادبي در شعر اين دو، با قرار گرفتن در قالب صور خيالي چون تشبيه، استعاره و كنايه با حفظ فاصلة مناسب از غموض، مخاطب را به زيبايي بافت اوليه كلام رهنمون مي سازد. البياتي با تركيبات و گزاره هايي پرشور و گاه غمناك، تصاوير متناقض نمايش را شكل مي دهد، در حالي كه متناقض نماهاي شفيعي كدكني لطيف تر و غالباً برگرفته از جهان طبيعتند، با اين وجود وجه غالب متناقض نماهاي آن دو اميدواري و اميد بخشي است.
كليد واژه ها: متناقضنما، ادبيات تطبيقي، شعر معاصر عربي و فارسي، عبدالوهاب البياتي، محمدرضا شفيعي كدكني
|