Title
|
كاوشي در ابعاد شناختي، فرهنگي و بافتي ضرب المثل هاي نمادين گويش دلواري با استفاده از انگارة آميختگي مفهومي بسط يافتة آندرسون (2013)
|
Type
|
Article
|
Keywords
|
نظرية آميختگي مفهومي، انگارة شناختي ضرب المَثل آندرسون، ضرب المَثل ، گويش دلواري
|
Abstract
|
آندرسون (2013) مدعي است كه نظرية آميختگي مفهومي فوكونيه و ترنر (1998, 2002) مي تواند مبنايي براي تحليل معنايي ضرب المَثل ها قرارگيرد و ابعاد فرهنگي، شناختي و بافتي معناسازي را در اين عبارات زباني تبيين كند. اين مقاله با هدف بررسي كاربرد انگارة شناختي ضرب المَثل آندرسون (2013) در تفسير ضرب المَثل هاي نمادين گويش دلواري تلاش مي كند جوانب معنايي شش ضرب المَثل عاميانه را روشن سازد. اين مَثل ها به طور هدفمند انتخاب و به منظور يكدست شدن داده ها، به مواردي محدود شده اند كه مفهوم حيوان در فضاهاي دروندادي قرار مي گيرد. نتايج نشان مي دهد كه در اين ضرب المَثل ها، معناي حكيمانه و اخلاقي، حاصل آميختگي مفهومي حوزة مفهومي حيوان با حوزة مفهومي امور انساني است كه به شكل هاي مختلف توسط فضاي عام ساختاربندي و در فضاي آميخته بازتابانده مي شوند و معناي پايه حاصل اين امتزاج است. معناي پايه در دومين فرايند آميختگي، با معناي ارجاعي تلفيق مي شود و معناي موقعيتي را مي سازد. كنش هايي مثل تحسين، پند، انتقاد و غيره حاصل اين دو آميختگي است. يافتة مهم اين پژوهش آن است كه ويژگي هاي بوم شناختي و فرهنگي كه در عبارات ضرب المثل مي آيند، در فضاي دروندادي 1 در اولين فرايند آميختگي قرار مي گيرد و بدون آن شكل گيري معناي پايه و نيز معاني موقعيتي و كنشي ناممكن به نظر مي رسد. استعارة انسان به مثابه حيوان رابط اصلي دو فضاي دروندادي 1 و 2 در اين فرايند است. اين انگاره به روشني قادر است نقش شناخت، فرهنگ و بافت را در معناي كامل ضرب المَثل نشان دهد و مؤيد كاربردي بودن انگاره اي شناختي در حل پيچيدگي هاي معناشناسي زبان در كاربرد است.
|
Researchers
|
Fatemeh Nemati (Second researcher)
|