Abstract
|
خاندان سادات كيايي كه حدود يك قرن و نيم قبل از برآمدن صفويان موفق به تشكيل حكومتي محلي و ريشه دار در گيلان شده بودند، با پناه دادن به اسماعيل ميرزا، شاه اسماعيل بعدي، نقش مهمي در ممانعت از نابودي قطعي صفويان و احياي آنها براي نيل به هدف سياسي خود در آغازين سال هاي قرن دهم ه.ق داشتند.با اين وجود سرنوشت حكومت كيايي، حذف و انقراض در ابتداي قرن يازدهم ه.ق توسط صفويان بود.اين پژوهش تلاش مي كند تا فرآيند و مباني اين پديده،يعني سركوب سادات كيايي را به روش تحليل تاريخي بررسي نمايد.
نتايج اين تحقيق نشان مي دهد با وجود نشانه هاي مختلف، صفويان در تعامل با سادات كيايي هرگز موفق نشدند آنها را به طور كامل كنترل نمايند.امراي كيايي با سابقه اي مبتني بر سيادت-طريقت و داعيه حكومت بر مبناي شاه آرماني،در مقياس محلي خويش ، بنيان نظري صفويان را هدف قرار داده بودند، لذا به سخت ترين شكل ممكن سركوب شدند.
|