Abstract
|
استعارهي مفهومي مبحثي در زبانشناسي شناختي است كه با كمك آن ميتوان نظام فكري
و ساختار ذهني اهل زبان را بهخوبي شناخت و محتواي بينش كلي ملتها را در بستر
تجربه مشخص كرد. كاربرد اين نظريه در ادبيات سبك شخصي شاعران و منابع الهام و
ميزان نوآوريها و در نهايت جايگاه شعري آنان را نشان ميدهد. اين مقاله با استفاده از
اين رهيافت اشعار سلمان هراتي را بررسي كرده و با استخراج انواع استعارههاي مفهومي
و ترسيم نگاشتهاي مربوط به آنها به اين نتيجه دست يافته است كه در اشعار ايشان
نوآوري در استفاده از استعارههاي قراردادي و خلق استعارههاي غيرقراردادي برجستگي
خاصي دارد و پيوند بين سه مقولهي )عناصر طبيعت و ايدئولوژي و حوادث اجتماعي و
فرهنگي و سياسي( موجب خلق استعارههاي بههمپيوسته و منسجم شده است. پيوند اين
سه مقوله، مثل يك نخ نامرئي اين استعارهها را به هم متصل كرده است كه حاصل آن،
نگاشتهاي اصلي و بنيادين »هستي طبيعت است«، »زندگي حركت است« و »زندگي
مبارزه است« شده است. اين نگاشتهاي استعاري مثل يك رشتهي مفهومي، تمام اجزاي
اشعار هراتي را بههم پيوند زده و موجب انسجام دروني اشعار او شده است.
|