Title
|
روش شناسي اسلوب مبالغه در ترجمة قيود منصوب در نهج البلاغه بر اساس نظرية تغييرات صوري ساختاري كتفورد (مطالعة موردي ترجمة شهيدي و فولادوند)
|
Type
|
Article
|
Keywords
|
نهج البلاغه، مبالغه، كتفورد، حال، تمييز
|
Abstract
|
اسلوب مبالغه به عنوان يكي از پربسامدترين اسلوب هاي نحوي، با نهفته هاي معنايي فراوان، همواره مورد توجه مترجمان بوده است. بررسي ترجمة اين اسلوب در نهج البلاغه كه كتابي آميخته با عباراتي فصيح و بليغ است، اهميت به سزايي دارد، از سوي ديگر نظرية كتفورد به عنوان نظريه اي دقيق و موشكافانه در ترجمه، مي تواند معيار و مقياس مطلوبي براي واكاوي معنايي ترجمه هاي نهج البلاغه در اسلوب مبالغه باشد. اين اسلوب درساختارهاي صرفي، نحوي و بلاغي كاربرد دارد؛ اما از آن جا كه يكي از موارد استفاده در ساختارهاي نحوي، در قيود منصوبيِ حال و تمييز و مفعول مطلق است، اين پژوهش كوشيده است، با روش توصيفي-تحليلي، اين ساختارها را از دل نهج البلاغه استخراج و بر اين نظريه تطبيق دهد تا ميزان مطابقت يا عدم مطابقت برابرنهادهاي موجود در زبان فارسي، در برابر ساختارهاي تأكيدي زبان عربي، در دو ترجمة شهيدي و فولادوند -به عنوان دو ترجمه كه از نظر ادبي جايگاهي ويژه دارند- مشخص شود. پس از واكاوي هاي انجام شده در ترجمة اين دو ساختار، مشاهده شد، با وجود موارد بي شماري از تمييز محول از فاعل يا مفعول، حال مؤكد و مفعول مطلقِ موجود در نهج البلاغه، با بار معنايي مبالغه؛ مترجمان، نتوانسته اند بر مبناي اين نظريه، معناي مبالغه را از زبان مبدأ به زبان مقصد به خوبي، منتقل كنند. گرچه در اركان زبان فارسي، ساختارهاي مبالغه؛ همچون زبان عربي وجود ندارد؛ اما در برخي موارد، با كمك تركيب هاي مبالغه ساز و استفاده از قيود تأكيدي، سعي شده است تا اندازه اي اين مبالغه بيان شود؛ ولي در مجموع، بازتاب معناي مبالغه در اين ساختارهاي نحوي، به نوعي ابتر باقي مانده است.
|
Researchers
|
Forok Farahmand Harami (First researcher) , Hossein Mohtadi (Second researcher) , Mohammad Javad Pourabed (Third researcher)
|