|
با گسترش فرهنگ وقف و مشاركت گسترده در اين زمينه مي توان نيازهاي روانشناختي، فرهنگي و اجتماعي جامعه را تأمين كرد و مشكلات متعددي كه در حوزه هاي رفاهي و سلامت و آموزش وجود دارد، برطرف كرد. هدف تحقيق حاضر تعيين برازندگي مدل رابطه بين آگاهي بخشي، سرمايه اجتماعي، نيازهاي روانشناختي با مشاركت در وقف از طريق نقش ميانجي الگوي وقف و فعاليت سازمانهاي مردم نهاد است. تحقيق حاضر توصيفي و از نوع همبستگي است و به صورت مدل معادلات ساختاري بكار برده مي شود. جامعه تحقيق حاضر شامل كليه مردم شهر بوشهر است. به دليل شرايط كرونايي حاكم بر كشور و استان بوشهر جهت انتخاب نمونه از روش نمونه گيري در دسترس و با توجه به جمعيت زنان و مردان در سنين مختلف جواني، بزرگسالي، ميانسالي و سالمندي نمونه گيري صورت گرفت. البته انجام نمونه به صورت آنلاين بود. حجم نمونه بر اساس جدول كوكران 300 نفر تعيين شد. ابزار اين تحقيق شامل مقياس نيازهاي اساسي روان شناختي، پرسشنامه سرمايه اجتماعي، پرسشنامه مشاركت پذيري، پرسشنامه الگوي وقف، پرسشنامه آگاهي، پرسشنامه مشاركت در وقف و پرسشنامه مشاركت در فعاليتهاي مردم نهاد بودند. نتايج تحقيق به روش مدل معادلات ساختاري نشان داد سرمايه هاي اجتماعي، آگاهي بخشي از وقف و نيازهاي روانشناختي با الگوي وقف و فعاليت در سازمانهاي مردم نهاد رابطه مستقيم دارد و همچنين الگوي وقف و فعاليت در سازمانهاي مردم نهاد با مشاركت در وقف رابطه مستقيم دارد اما سرمايه هاي اجتماعي، آگاهي بخشي از وقف و نيازهاي روانشناختي با مشاركت در وقف رابطه غيرمستقيم دارد. نتايج مدل نشان داد شاخص هاي مدل پيشنهادي از برازش قابل قبولي برخوردارند. به منظور برازندگي بهتر، مدل اصلاح شده مورد بررسي قرار گرفت. برخي مسيرها معني دار نبود و در مدل اصلاحي اين مسيرهاي غير معنادار حذف شدند. همچنين در مدل پيشنهادي واريانس خطاي مربوط به متغيرها محاسبه نشده بود و در مدل اصلاح شده اين خطاها محاسبه و شاخص هاي برازش، بهتر شدند. بر اساس نتايج تحقيق نتيجه مي گيريم كه سرمايه هاي اجتماعي و آگاهي بخشي از وقف نقش محوري در فعاليت هاي سازمان هاي مردم نهاد دارد و از اين طريق مشاركت در وقف افزايش مي يابد. در پايان پيشنهادات و محدوديت هاي تحقيق ارايه گرديد.
|