Title
|
تأثير بافت موقعيتي در معناشناسي وصف هاي هنري اشعار موسوي و سعاده براساس انگارۀ هليدي
|
Type
|
Article
|
Keywords
|
زبان شناسي نقش گرا، بافت موقعيتي، معناشناسي، وصف هاي هنري، حافظ موسوي، وديع سعاده.
|
Abstract
|
از ابزارهاي كارآمد زبان شناسي نقش گرا كه به بررسي عوامل مؤثر در استنباط معاني مي پردازد؛ بافت موقعيتي1 است كه رابطۀ واژگان و جملات را با مصاديق خارج از نظام زبان بررسي مي كند. بررسي اين بافت منجر به درك معاني شگردهاي ادبي از جمله وصف هاي هنري مي گردد. وصف هاي هنري2 همان كاربست هنريِ صفت در كلام است كه به سبب قرار گرفتن در بافت كلام ادبي، دلالت هاي متفاوت پيدا مي كند. در اين پژوهش با روش توصيفي_تحليلي و با استناد به مكتب آمريكايي ادبيات تطبيقي بر آن شديم تا با توجه به نظريۀ زبان شناسي نقش گراي هليدي، به معناشناسي وصف هاي هنري اشعار حافظ موسوي (1333ش) شاعر معاصر ايراني و وديع سعاده (1948م) شاعر معاصر لبناني بپردازيم. نتايج پژوهش بيانگر آن است كه مدلول هاي وصف هاي هنري اشعار دو شاعر به دو دستۀ تاريك و روشن قابل تقسيم است كه بسامد مدلول هاي تاريك در اشعار به سبب ترسيم موضوعات اجتماعي بيش از مدلول هاي روشن است؛ اگرچه غالباً روزنه اي از اميد در سراسر اشعار دو شاعر نمايان است. روايي بودن و افعالِ متناسب با آن از بارزترين ويژگي هاي سبكي وصف هاي هنري اشعار دو شاعر است. انتخاب شاعر به عنوان مشارك اصلي بندها باعث حضور مستقيم آن ها در فضاي اشعار شده است. وجه اخباري در بندها پربسامد بوده و القاگر مفهوم احتمال و تداول در قالب عنصر وجهي وابسته سازي است؛ زيرا دو شاعر وصف هاي هنري را چون عرصه اي براي بيان شرح حال خود و جامعه برگزيده اند.
|
Researchers
|
naser zare (Second researcher) , Mohammad Javad Pourabed (Third researcher) , Rasoul Balavi (Fourth researcher)
|