Title
|
نمودهاي اگزيستانسياليسمي در رمان الشحّاذ اثر نجيب محفوظ
|
Type
|
Presentation
|
Keywords
|
اگزيستانسياليسم، نجيب محفوظ، الشحّاذ.
|
Abstract
|
ارتباط ميان فلسفه و ادبيات به روزگاران بسيار دور و حداقل به زمان افلاطون، فيلسوفي كه همپاي شهرت فلسفي اش اديب توانايي نيز بود، بازمي گردد. در مكتب اگزيستانسياليسم ديگر مسئله اي به عنوان جبر يا تقدير وجود ندارد؛ ازآنجاكه اگزيستانسياليسم ها وجود را بر ماهيت مقدّم مي دانند، استدلال مي كنند كه ما انسان ها كه فقط وجود داريم، در هر كاري كاملاً آزاد و مختار هستيم. البته اين اختيار در انتخاب همواره با ترس، دلهره و حس مسئوليت شديد همراه است ولي همه اين ها نيز مانع اختيار و انتخاب فرد نمي شود. اين مقاله قصد دارد تا با روش توصيفي – تحليلي، نمود اگزيستانسياليسم را در رمان الشحّاذ اثر نجيب محفوظ موردبررسي و تحليل قرار دهد.
نجيب محفوظ در داستان الشحّاذ كوشيده است تا رنج و بيچارگي انسان را در اين جهان با نگاهي اگزيستانسياليستي به نمايش بگذارد. مهم ترين مؤلفه هايي كه در اين پژوهش به عنوان مدار اصلي بازكاوي انديشه هاي اگزيستانسياليستي در الشحّاذ مورد توجّه قرارگرفته اند عبارت اند از: عقل ستيزي، آزادي و سرگرداني، مرگ و نيستي، دلهره و اضطراب، مخالفت با مدرنيته و مظاهر آن و نگاه حسرت آلود به گذشته.
|
Researchers
|
Hossein Salimi (First researcher) , nader sharifi (Second researcher)
|