Title
|
روايت شناسي رمان پايداري "طيف أنين الناي " اثر مها قصراوي بر پايۀ نظريۀ ژرار ژنِت
|
Type
|
Thesis
|
Keywords
|
روايت شناسي، پايداري، ژرار ژنت، طيف أنين الناي، مها قصراوي
|
Abstract
|
روايت شناسي، يكي از شاخه هاي نقد ادبي است كه براي تحليل زبان عملِ روايت به كار گرفته مي شود. اين علم، به مطالعة فنون و ساختارهاي روايي كه در متون ادبي متجلي شده، مي پردازد. در اين حوزه، صاحب نظران متعددي پا به عرصه نهاده اند كه هر يك براي تحليل متون روايي، الگوهاي روايي ويژه ايي مطرح كرده اند. ژرار ژنت فرانسوي از جمله نظريه پردازان برجسته در اين حوزه به شمار مي رود. ژنت پايۀ روايت شناسي خود را بر تمايز ميان داستان، روايت و روايت گري بنا كرد و روابط ميان اين سه سطح را از طريق سه مؤلفة زمان، وجه و لحن بررسي كرد. پژوهش حاضر با استفاده از روش توصيفي- تحليلي، به بررسي رمان «طيف أنين الناي» اثر مها حسن قصراوي نويسنده و شاعر معاصر فلسطيني، براساس نظرية ژرار ژنت پرداخته است. نتايج حاصل از اين پژوهش حاكي از آن است كه رمان پاي بند به نظم خطي زمان روايت نبوده است. شكل روايت به صورت دايره وار است؛ بدين طريق كه داستان از ميانه آغاز مي شود. راويان در اين اثر، از طريق گسست هاي زماني فراون، غالباً به روايت گذشته نگر پرداخته اند. افزون براين نويسنده برحسب ضرورت از هر سه نوع شتاب منفي، مثبت و ثابت در روايت خود بهره جسته است؛ از همين رو شتاب روايت در نوسان است. از جمله عواملي كه در شتاب منفي روايت تأثير چشم گيري داشته است، عنصر روايي درنگ، توصيفي است و عنصر روايي تلخيص، كارآمدترين جلوة شتاب مثبت روايت مي باشد. با توجه به مؤلفة وجه، نويسنده براي كاهش فاصلة بين دو سطح داستان و روايت گري، بيشتر از سبك گفتمان «مستقيم» و «غير مستقيم» بهره جسته است تا بر ميزان حقيقت مانندي اثر خود بيفزايد و افزون براين، خوانندگان احساس نزديكي بيشتري با شخصيت هاي رمان داشته باشند. روايت نيز با كانون ديد دروني متغيير پيش مي رود. با توجه به مؤلفة صداي روايت مي توان گفت كه در بُعد زماني، از نوع روايت «پسارويداد» است و در بُعد مكاني، درون داستاني به شمار ميآيد.
|
Researchers
|
elham segherlat (Student) , Hossein Mohtadi (Primary advisor) , naser zare (Advisor)
|