Title
|
بررسي تقابل هاي دوجزئي در اسطوره أرش (از ديدگاه كلود لوي ستروس)
|
Type
|
Thesis
|
Keywords
|
اسطوره، ساختارگرايي، آرش، بهرام بيضايي، تقابل هاي دوجزئي
|
Abstract
|
بررسي ساخت گرايانه اسطوره ها راهي براي يافتن شباهت هاي ميان انديشه هاي ملل گوناگون و دستيابي به معاني پنهاني است كه در دل روايت هاي اسطوره اي وجود دارد. كلود لوي استروس با پيگيري تقابل هاي دوجزئي در اسطوره ها، الگويي براي يافتن معاني اين دسته از روايت ها ارائه كرده است. يكي از روايت هاي اساطيري ايراني، آرش كمانگير بوده كه هرچند در شاهنامه نيامده، اما پيشينه ذكر آن به اوستا مي رسد و بهرام بيضايي اين داستان را در برخواني «آرش» بازآفريني كرده است. به هدف جست وجوي معاني پنهان اين روايت، پژوهش حاضر با به كار بردن الگوي تقابل هاي دوجزئي لوي استروس كوشيده است به تحليل ساختاري اين روايت بپردازد. بررسي متن موردنظر بر پايه الگوي مطرح شده از سوي كلود لوي استروس نشان مي دهد كه در برخواني «آرش» از بيضايي هجده تقابل دوگانه را مي توان شناسايي كرد كه از ميان آن ها، تقابل هسته اي يا زيرساختي، همان تقابل ميان روشني (خير) و تاريكي (شر) است كه مبناي انديشه هاي مذهبي ايرانيان باستان به شمار مي رفته است. برخلاف روايت شاهنامه كه در آن تقابل ميان ايران و توران نمودي از تقابل خير و شر بوده است در اين روايت شر و بدي سپاه ايران و توران را فراگرفته است؛ بنابراين تقابل بنيادين ميان آرش (كه تنها شخصيت نيك اين روايت و نماينده روشني و خير است) با جهان اطراف او وجود دارد. در اين روايت، زنجيره اي از رمزگان هاي تقابلي را مي توان يافت كه همه منشعب از همان تقابل زيرساختي اوليه هستند. در بازآفريني بيضايي منطق اسطوره اي رايج تغيير يافته و قهرمان داستان كه آرش است انساني عادي است و پيوندي با نيروهاي ماورايي ندارد؛ اما او به كمك انديشه، ادراك و بينش خود به قدرت برتر دست مي يابد و تيري پرتاب مي كند كه از آرش اسطوره اي روايت هاي كهن نيز دورپروازتر است و تا هميشه در پرواز خواهد ماند.
|
Researchers
|
Javad Chamani (Student) , Leila Rezaei (Primary advisor) , Mojahed Gholami (Advisor)
|