|
Title
|
عيوب شعر با استناد به نخستين نوشته هاي بلاغي و ادبيِ پارسي
|
|
Type
|
Article
|
|
Keywords
|
نقد ادبي بلاغت فصاحت عيوب فصاحت شعر فارسي
|
|
Abstract
|
با تأليف آثاري چون «تلخيص» و «مطوّل» و ايجاد مرزبندي ميان دانشهاي سهگانۀ بلاغت، بحث دربارۀ عيوب فصاحتِ سخن منظوم در كتاب هاي بلاغي تازي و پارسي به شكل تثبيتشدهاي در مقدّمۀ مبحث «معاني» قرار گرفت. تا پيش از آن، نويسندگان كتاب هاي بلاغي و ادبيِ پارسي يا مانند مؤلّفان قابوس نامه، ترجمان البلاغه و حدايق السّحر في دقايق الشّعر بهطور پراكنده به برخي از عوامل معيوب شدن شعر اشاره كرده اند يا مانند مؤلّف المعجم في معايير اشعار العجم خلاقيّت به خرج داده و با اختصاص بخشي جداگانه از كتاب خود به اين موضوع، عيبهاي شعر را بازشناسانده و به تحليل آنها پرداخته و نمونههايي برايشان از شعر پارسي به دست داده اند. ازجمله نتايج به دست آمده، اين است كه در دورۀ اوّل تأليفات بلاغي به زبان پارسي كه همزمان با روزبازار سبك خراساني است، «عنصر غالب»(Dominant)، يكي مديحه سرايي و ديگري سادگي و آسان يابي شعر است؛ بنابراين عيوبي كه براي شعر برشمرده مي شود با سبك شعري رايج در آن دوره هم خواني دارد و به نيكي از عهدۀ نقد آن برمي آيد؛ امّا در دورههاي بعد كه كار به رونويسي از كتاب هاي بلاغي نسل اوّل كشيده است، با تغيير عنصر غالب در شعر، عيوب شعر مندرج در رساله هاي بلاغي، ديگر سنجۀ دقيقي براي نقد شعر پارسي نمي تواند بود. در اين جستار كه به روش توصيفي - تحليلي و به پشتوانۀ منابع كتابخانه اي نوشته شده است، با تكيه بر كتاب هاي متقدّم بلاغي و ادبيِ شناسايي شده، عيوب شعر پارسي استخراج گرديده و مورد تحليل قرار گرفته است. اين كار به ويژه ازاين رو اهمّيّت دارد كه در گذشتۀ ادبي ايران، «نقد» عمدتاً برابر با «نقد فنّي» و به معناي راه بردن به محاسن و معايب شعر و بازشناساندن شعر نيك از شعر بد بوده است.
|
|
Researchers
|
Mojahed Gholami (First researcher)
|