|
Title
|
تكنيكهاي روايتگري و دلالتهاي آن در ادبيات داستاني مقاومت لبنان
مطــالعه مـوردي رمانهــاي فــاتن المر
|
|
Type
|
Thesis
|
|
Keywords
|
رمان، روايت، تكنيك ها، فاتن المر، ادبيات مقاومت
|
|
Abstract
|
اين پژوهش، روش توصيفي-تحليلي و نظريه ژرار ژنت را به كار مي گيرد و به سؤال اصلي پژوهش؛ چگونه گزاره هاي زمان، وجه و صدا و تكنيك هاي آنها در رمان هاي فاتن المر به نام "الخطايا الشائعة"، "ممرات"، و"حديثني عن الخيام"، و"غبار 1918" بر اساس نظريه ژرار ژنت متجلي شده است، پاسخ مي دهد. نتايج اين پژوهش بيانگر اين است كه زمان پريشي از طريق تركيب تكنيك هاي آينده نگري وگذشته نگري نمايان مي گردد؛ اين موضوع به وضوح در رمان هاي “حدثيني عن خيام” و “ممرات” مشخص است. نويسنده براي ايجاد تضاد بين مدت زمان گفتاري و مدت زمان طبيعي بر حذف دوره هاي زماني تكيه مي كند و اين امر به وضوح در رمان “ممرات” كه روايت آن از طريق نامه ها انجام مي گيرد، نمايان مي شود. تكنيك تداوم يك پس زمينه تاريخي مختصر ارائه مي كند كه رويدادها را به بحران هاي جاري مرتبط مي كند، درحالي كه تكنيك خلاصه گويي به خلاصه كردن رويداد هاي شديدا دردناك و مهم كمك مي كند. علاوه بر اين، تكنيك توقف ها فرصت هايي را براي تأمل در مورد هويت و وابستگي افراد، فراهم مي كنند، در حالي كه تكنيك حذف امكان تمركز بر رويدادهاي محوري را فراهم مي كند. اثرگذاري تكنيك صحنه، در نمايش مستقيم رويدادها نهفته است كه اهميت لحظات مؤثر را افزايش مي دهد. اگرچه رمان “ممرات” از نظر تكنيك "صحنه" كمبود دارد، اما استفاده فراوان در رمان “حدثيني عن خيام” از صحنه ها عمق تجربه خواندن را تقويت مي كند. همچنين بسامد تكنيك هاي توالي و تكرار و مفرد در ايجاد ريتمي مي افزايد كه رمان را متمايز كرده و رنج شخصيت ها را از زواياي مختلف بازتاب مي دهد. فاتن المر از تكنيك فاصله گذاري براي روشن سازي شكاف ميان راوي و داستان استفاده مي كند. او تكنيك هاي زاويه ديد داخلي و خارجي را براي تقويت تعامل بين خواننده و روايت به كار مي برد. فاتن المر در آثار داستاني اش از سبك حكايت درون حكايت براي ايجاد تقابل در ديدگاه ها استفاده مي كند، كه اين اجازه را به خواننده مي دهد كه ابعاد پنهان رويدادها و شخصيت ها را از طريق تداخل تاريخ شخصي با روايت كشف كند. نقش ارتباطي در رمان هاي فاتن المر با حمايت از مسئله فلسطين و گرايش هاي عربي اش نمايان مي شود، درحالي كه نقش شاهد بودن را براي انتقال رويدادها از طريق راوي كه گاهي شاهد و گاهي درگير داستان است، همانگونه كه در رمان“غبار 1918” و “ممرات” است، به كار مي
|
|
Researchers
|
fatemeh boazar (Student) , Hossein Mohtadi (First primary advisor) , naser zare (Advisor) , Seyyed Heydar Shirazi (Advisor)
|