|
Title
|
كاركردهاي تقديرباوري در تفسير كلان روايت ها و خُردروايت هاي تاريخيِ بيهقي
|
|
Type
|
Article
|
|
Keywords
|
انديشۀ سياسي تقديرباوري كلان روايت و خُردروايت مشروعيّت تاريخ بيهقي حكومت غزنوي
|
|
Abstract
|
زمينه/ هدف: ابوالفضل بيهقي (385-470 ﻫ.ق)، براي ايرانيان كتابي را به يادگار نهاده كه جدا از ارزشهاي تاريخي و ادبي، از نگرگاههاي ديگر و از جمله از نگرگاه انديشۀ سياسي و رهنموني به آيين مُلكداري در يكي از برهههاي مهمّ تاريخ ايران پس از اسلام هم بسي قابل ديدن و بررسيدن است. از اين رو، در جستار پيش رو با هدف آشنايي با نگرش بيهقي در علّتيابي اتّفاقهاي تاريخي به بررسي تقديرگرايي و باور به نقشآفريني چون و چرا ناپذير قضا و قدر در رقم خوردن رويدادها در تاريخ بيهقي پرداخته شدهاست.
روش/ رويكرد: اين جستار از گونۀ پژوهشهاي توسعهاي است و در آن به روش توصيفي-تحليلي به بازخواني تاريخنگري تقديرگراي ابوالفضل بيهقي پرداخته شدهاست. منابع مورد استفاده نيز منابع كتابخانهاي بودهاند.
يافتهها/ نتايج: از جمله نتيجهها و يافتههاي پژوهش آن است كه در تاريخ بيهقي اتّفاقهاي اصلي چونان كلانروايت، به تقدير نسبت داده ميشود و در پيوند با اين امر، اتّفاقهاي فرعي كه منطقاً بدان اتّفاق اصلي منجر توانند شد نيز يكسره به پاي تقدير نوشته ميشوند. برتخت نشستن سلطان مسعود و شكست او از سلجوقيان، دو كلانروايت در تاريخ بيهقياند كه با ارائه تفسيري تقديرگرا از به وقوع پيوستنشان، ديگر اتّفاقهاي بازبسته بدانها نيز شأن تقديري يافتهاند. با انتساب سلطنت به ارادۀ لايتغيّر الهي، بدان مشروعيّتدهي ميشود و در پيوند بدان اتّفاقهايي چون بشارت پيشاپيش توسّط چهرهاي قدسي بر شكلگيري آن سلطنت ساخته ميشود. همچنين وقتي شكست در جنگها به خواست الهي و در راستاي انتقال قدرت بر حسب صلاحديد آسماني باشد، رقم خوردن يك سري اتّفاقها بنا به قضاي الهي ناگزير خواهد بود و خرده گرفتن بر پادشاه و متّهم نمودنش به كوتاهي در تدبير امور، وجهي ندارد.
|
|
Researchers
|
Mojahed Gholami (First researcher)
|