Research Info

Home \محدودیت های علم سنجی در ...
Title محدوديت هاي علم سنجي در اندازه گيري تأثير دانش آشكار و پنهان در سازمان ها
Type Presentation
Keywords اشتراك دانش، پنهان سازي دانش، دانش آشكار، دانش پنهان، علم سنجي
Abstract در دهه هاي اخير، علم سنجي به عنوان ابزاري مهم براي ارزيابي و مديريت دانش علمي در سطوح مختلف، از پژوهش هاي فردي تا سياست گذاري هاي كلان علمي، شناخته شده است. علم سنجي با استفاده از شاخص هاي كمي و كيفي، نقش مهمي در ارزيابي عملكرد پژوهشي، شناسايي روندهاي علمي و تحليل شبكه هاي دانش ايفا مي كند. با اين حال، زماني كه صحبت از اندازه گيري تأثير دانش آشكار و پنهان در سازمان ها به ميان مي آيد، علم سنجي با چالش هاي متعددي روبه رو است. دانش آشكار به راحتي مستند، منتقل و به اشتراك گذاشته مي شود و معمولاً در قالب انتشارات رسمي و مستندات ذخيره مي شود و به خوبي در چارچوب هاي علم سنجي قابل اندازه گيري است. اما دانش پنهان كه در تجربيات، مهارت ها و تعاملات اجتماعي نهفته است، به دليل ماهيت غيررسمي اش، به سختي در ارزيابي هاي علم سنجي نمايان مي شود. يكي از محدوديت هاي اصلي علم سنجي در اندازه گيري تأثير دانش پنهان، وابستگي آن به داده هاي كمي رسمي مانند تعداد مقالات و ارجاعات است كه بيشتر نمايانگر دانش آشكار هستند. دانش پنهان معمولاً در تعاملات غيررسمي وجود دارد و اين نوع داده ها در چارچوب هاي علم سنجي سنتي به درستي شناسايي نمي شوند. علاوه بر اين، تمركز علم سنجي بر كميت به جاي كيفيت مي تواند منجر به ارزيابي نادرست تأثير واقعي دانش شود، زيرا اين روش ها به جاي در نظر گرفتن ارزش واقعي دانش، بر تعداد مقالات و استنادها تأكيد دارند. اين رويكرد مي تواند رفتارهايي مانند شكار استنادي را ترويج كند، جايي كه تمركز بيشتر بر افزايش تعداد ارجاعات به جاي ارتقاي كيفيت واقعي پژوهش ها است. علاوه بر اين، ابزارهاي علم سنجي معمولاً بر شاخص هاي استانداردي مانند ضريب تأثيرگذاري مجلات تأكيد دارند كه ممكن است قادر به انعكاس پيچيدگي هاي مشاركت علمي و شرايط خاص محيطي نباشند. تعاملات ميان دانش آشكار و پنهان، كه در نظريه هاي مديريت دانش مانند مارپيچ دانش مطرح مي شوند، نيز اغلب در چارچوب هاي علم سنجي مغفول مي مانند. براي رفع اين محدوديت ها، نياز به تركيب رويكردهاي كمي علم سنجي با روش هاي كيفي و تركيبي بيشتر احساس مي شود. روش هايي مانند تحليل مصاحبه ها، مشاهده رفتار سازماني و تحليل شبكه هاي اجتماعي مي توانند مكمل مناسبي براي روش هاي كمي باشند و به درك عميق تري از تأثير دانش آشكار و پنهان در سازمان ها كمك كنند. اين رويكرد
Researchers Seifallah Andayesh (First researcher) , ZAHRA KIANRAD (Second researcher)