Title
|
مكاني شدگي مفهوم زمان در قران
|
Type
|
Presentation
|
Keywords
|
Cognitive metaphor, spatialization, conceptualization of time, Quran language
|
Abstract
|
طبق نظرية استعاره مفهومي (ليكاف و جانسون 1980) كه فصل نويني را در مطالعات زبان و تفكر رقم زده است، استعاره ها ابزار انديشيدن و ادراك هستند و كاركرد آنها فراتر از زبان و ادبيات است. يكي از استعاره هاي پركاربرد در زبان هاي دنيا، استعاره زمان به مثابه مكان است. نتايج تحقيقات در اين حوزه نشان مي دهد كه مفهوم انتزاعي زمان بيشتر به صورت مكان توليد و درك مي شود. زبان قرآن نيز براي انعكاس بسياري از رويدادهاي تاريخي گريزي از بيان و كاربرد مفهوم زمان ندارد و مقاله حاضر به طور اخص به بررسي چگونگي مكاني شدگي مفهوم زمان در زبان قرآن ميپردازد. پرسش اصلي تحقيق اين است كه چگونه مفاهيم مكاني در قرآن براي انتقال مفهوم زمان به كار مي روند؟ و چگونه مي توان بر اساس الگوهاي رايج در زبان هاي دنيا، به الگويي شناختي از مفهوم سازي زمان در زبان قرآن دست يافت؟ براي يافتن پاسخي مستدل به پرسش هاي مذكور، عبارات و واژه هاي استعاري كه بر مفهوم زمان دلالت مي كنند ولي معني لفظي مكاني دارند مثل قريب، بعيد، خلف، و نظائر آن در تمام متن قرآن و با استفاده از نرم افزار واژه ياب پارس قرآن استخراج شده است. مطالعه ساختار استعاري موجود در مفهوم سازي زمان نشان مي دهد كه قرآن نيز براي انتقال مفهوم يا مفاهيم زماني، به حوزه هاي مفهومي مكاني متوسل مي شود. همچنين، الگوي به كار رفته در نگاشت هاي بينحوزه اي مكاني-زماني از ويژگي هاي رايج و مرسوم زبان هاي عادي و رايج دنيا تبعيت مي كند. در زبان قرآن استعاره زمان در دو حالتي كه ليكاف معرفي مي كند ظاهر مي شوند. در حالت نخست، فرد يا مشاهده گر متعارف، ثابت است و زمان نسبت به آن در حركت است. در حالت دوم، برعكس، زمان به مثابه نقاط ثابتي در مكان فرض مي شوند و مشاهده گر نسبت به آنها در حال حركت است و بر اثر حركت خود از گذشته دور مي شود و به آينده نزديك مي شود. با اينحال، آنچه مكاني شدگي زمان در قرآن را تا حدودي از زبان عادي متمايز مي كند، مبناي فرهنگي قرآن و پيام ديني آن است.
|
Researchers
|
Fatemeh Nemati (Second researcher)
|