عبدالمحمد موحد

این پایان نامه مطالعه ای از "الیور توئیست" اثر چارلز دیکنز با استفاده از "روانشناسی فردی" آلفرد آدلر و "تحلیل رفتار متقابل" اریک برن با توجه به مفاهیم عقده ی حقارت و برتری، حالات نفس، سبک زندگی، علاقه اجتماعی و اعتراض مردانه است. تجزیه و تحلیل رفتاری نشان می دهد که منشأ سبک زندگی شخصیت های اصلی و فرعی ، پرخاشگری ، خودخواهی و عقده ی حقارت عمیق آن ها ، که در برخی موارد توسط عقده ی برتری پنهان شده است ، به آزار روانی توسط چهره های اقتدار در خانواده هایشان، خانه های کار و باندهای جنایتکار برمی گردد. توانایی شخصیت ها در غلبه بر مشکلات روحی خود ، تغییر اسکریپت های زندگی خود ، تلاش برای رسیدن به کمال و انجام وظایف اشغال ، دوستی و عشق به علاقه اجتماعی آنها و وضعیت نفسشان بستگی دارد. این مطالعه نشان می دهد که اکثر شخصیت های جنایتکار مانند فگین ، سایکس ، داجر و منکس آنقدر در منافع شخصی خود فرو رفته اند که فراتر از رستگاری هستند. عقده ی برتری موجب سقوط این شخصیت ها می شود. عقده ی حقارت آقای بامبل که توسط عقده ی برتری وی پوشانده شده است ، پس از ازدواج ناموفق وی تشدید می شود و او نشانه های اعتراض مردانه را بروز می دهد. نانسی و رز ، دو شخصیت اصلی زن رمان، اعتراض مردانه خود را به روشهای منحصر به فرد بیان می کنند: نانسی با تقلید از مردان و رز با مطیع بودن خود. سبک های مختلف زندگی آنها از کودکی متفاوتشان منشع می گیرد. چارلی بیتس به عنوان یک بزهکار خودخواه وارد داستان می شود ، با این حال قتل نانسی باعث تغییر سبک زندگی او می شود و او تلاش می کند که کمالی که به نفع همه است را کسب کند.