01 آذر 1403
دانشگاه خلیج فارس
English
مجاهد غلامی
مرتبه علمی:
دانشیار
نشانی:
دانشکده ادبیات و علوم انسانی - گروه زبان و ادبیات فارسی
تحصیلات:
دکترای تخصصی / زبان و ادبیات فارسی
تلفن:
09000000000
دانشکده:
دانشکده ادبیات و علوم انسانی
پست الکترونیکی:
mojahed [dot] gholami [at] pgu [dot] ac [dot] ir
صفحه نخست
علایق پژوهشی
فعالیتهای پژوهشی
عناوین دروس
سوابق اجرایی
پیوندها
مشخصات پژوهش
عنوان
بازتاب اندیشه و خرد در شعر ناصرخسرو، در پیوند با مسئله پایداری
نوع پژوهش
پارسا
کلیدواژهها
ادبیات متعهّد، اندیشه، خرد، ناصر خسرو.
پژوهشگران
امرالله مرادی (دانشجو)
،
مجاهد غلامی (استاد راهنما)
،
سیدناصر جابری (استاد مشاور)
چکیده
در شعر پایداری، به مثابۀ شکلی از شعر متعهّد، اندیشه و خرد جایگاهی ویژه می تواند داشته باشد. خرد، داشتن دانش، شعور، فهم، تجربه و بصیرت اکتسابی و نیز فهم ذاتی به همراه قابلیت کاربست آن هاست. در بسیاری از ادیان و فرهنگ ها بر اهمیّت خرد تکیه شده است. بنابراین می توان نزدیک ترین واژه به خرد را «دانایی» پنداشت. اندیشه یا تفکّر، کاری ذهنی است و زمانی مطرح می گردد که انسان با مسئله ای مواجه است و خواستار حلّ آن نیز می باشد. در این هنگام در ذهن، تلاشی برای حلّ مسئله آغاز می گردد که این تلاش ذهنی را، «تفکّر» و یا «اندیشه» می نامند. اندیشیدن، تلاشی است ذهنی، برای پاسخ گویی دقیق به سؤالاتی که به ابزاری چون منطق، خردورزی، دانش، تجربه و درک والای صحیح موضوع. در متون پارسی میانه به دو گونه خرد اشاره شده است: «آسن خرد» به معنی خرد ذاتی و در برابر آن «گوش سرود خرد» به معنی خرد اکتسابی. هدف این تحقیق بیانگر توانایی حکیم ناصر خسرو قبادیانی بلخی و نیز بخشی از قابلیت زبان فارسی دری در قالب شعر به منوال خِرد و اندیشه می باشد. این باور خِردمندانه می رساند که او سخت در بند خودی خود انسان است؛ یعنی که شخصیت واقعی انسان را در داشتن فضل و ادب وی جستجو می کند، نه در خانواده وپدر و کاکا و مامای وی. روش تحقیق، تحلیلی- توصیفی و مبتنی بر منابع کتابخانه ای و استنباط و استنتاج از آن هاست. دانای یمگان که جایگاه و قدر سخن را نیک می داند بر خلاف جریان شعر و شاعری در زمان خویش از ریختن این دُرِّ قیمتی به پای خوکان و آزمندان اجتناب ورزیده و آن هایی را که به تعبیر او شعرفروشان اند، به باد انتقاد گرفته است. وی بی اعتنا به دنیا و دنیاییات، در برابر استبداد حاکم قد عَلم نموده و برای درهم کوبی آن از اسلحۀ بُرّنده شعر بهره برده است. ناصر خسرو، مضاف بر شاعر بودن، معلّم اخلاق، حکیم ، متکلّم و فیلسوف است. او ندای وجدان روزگار پرتپش خود است وروشی پرستیز را در عقیده و بیان و در شریعت تبلیغ نموده است. دلایلی که سروده های ناصر خسرو را خواندنی تر و ماناتر می سازد، نقدهای آشکاری است که بدون هیچ واهمه و هراسی تمام صاحبان قدرت و شهرت را در زیر ذرّه بین تُند نگاه خود به تماشا کشانیده و به عنوان یک متفکّر خردمند و متعهّد، مظالم و حیله گری های هرکدام را جدا جدا به رخ شان کشیده و آن ها را متوجّه عواقب اعمال شان می سازد. ناصر