01 آذر 1403
دانشگاه خلیج فارس
English
مجاهد غلامی
مرتبه علمی:
دانشیار
نشانی:
دانشکده ادبیات و علوم انسانی - گروه زبان و ادبیات فارسی
تحصیلات:
دکترای تخصصی / زبان و ادبیات فارسی
تلفن:
09000000000
دانشکده:
دانشکده ادبیات و علوم انسانی
پست الکترونیکی:
mojahed [dot] gholami [at] pgu [dot] ac [dot] ir
صفحه نخست
علایق پژوهشی
فعالیتهای پژوهشی
عناوین دروس
سوابق اجرایی
پیوندها
مشخصات پژوهش
عنوان
گونه شناسي نظريه هاي ادبي
نوع پژوهش
مقالات در نشریات
کلیدواژهها
رویکردهای نقد ادبی مدرن گونه های نظریۀ ادبی الگوی ارتباط زبانی ابرامز سلدن و ویدوسون
مجله
فنون ادبی
شناسه DOI
10.22108/LIAR.2023.138328.2292
پژوهشگران
مجاهد غلامی (نفر اول)
چکیده
رویکردهای نقد ادبی مدرن کنش هایی نظریه مدار، آن هم نظریه های بینارشته ای هستند. این نظریه ها و رویکردهای نقّادانۀ مبتنی بر آنها را می توان براساس معیارهایی گونه بندی کرد. در پژوهش پیش رو که به شیوۀ تحلیلی ـ توصیفی و با هدف گردآوری و ارزیابی مدل های گونه بندی نظریه های ادبی فراهم آمده است، ابتدا «نقد دانشگاهی» از «نقد ژورنالیستی» بازشناسانده شد؛ سپس نشان داده شده است که تاکنون بنابر چه شاخص هایی نظریه های ادبی گونه بندی شده است و کدام یک از گونه ها از گونه های دیگر، کارآیی بیشتری دارد. یافته ها حکایت از آن دارد که در یکی از مدل های پیش گفته، گونه شناسی نظریه های ادبی بر این مبنا صورت گرفته است که این نظریه ها می خواهند به چه پرسش هایی پاسخ بدهند. الگوی پیشنهادی دیگری برای گونه شناسی نظریه های ادبی، الگوی ابرامز است که در آن، نظریه های ادبی بسته به اینکه معطوف به کدام یک از عواملِ «هنرمند»، «مخاطب»، «جهان» و «متن»اند، به چهار گونۀ «نظریه های محاکاتی»، «نظریه های پراگماتیک»، «نظریه های حالت نمایانه» و «نظریه های عینی» تقسیم پذیر هستند. چنین برمی آید که فعلاً کامل ترین الگو در این باره، الگوی یاکوبسن ـ سلدن و ویدوسون باشد. در این الگو با کنار گذاشتن «مجرای ارتباطی»، پنج عامل در فرایند نقد می تواند دخالت داشته باشد و توجه حداکثری به هریک از این عوامل گونه ای از رویکردهای نقد ادبی را دیگر گونه ها بازمی شناساند: نقد ادبی نویسنده مدار (نقد ادبی رمانتیک و نقد روانشناختی)، نقد ادبی خواننده مدار (نقد پدیدارشناختی و نظریۀ دریافت)، نقد ادبی متن مدار (فرمالیسم روسی و نقد نو)، نقد ادبی موضوع مدار (نقد مارکسیستی و تاریخ گرایی نوین)، و نقد ادبی رمزگان مدار (ساختارگرایی و پساساختارگرایی).