02 آذر 1403
دانشگاه خلیج فارس
English
زهره ملاکی
مرتبه علمی:
استادیار
نشانی:
دانشکده ادبیات و علوم انسانی - گروه زبان و ادبیات فارسی
تحصیلات:
دکترای تخصصی / ادبیات فارسی
تلفن:
-
دانشکده:
دانشکده ادبیات و علوم انسانی
پست الکترونیکی:
bahareadab90 [at] yahoo [dot] com
صفحه نخست
فعالیتهای پژوهشی
مشخصات پژوهش
عنوان
تداعی معانی در معارف بهاءولد و رابطۀ آن با بلاغت
نوع پژوهش
پارسا
کلیدواژهها
بهاءولد، تداعی معانی، معارف، بلاغت، اصطلاحات ادبی.
پژوهشگران
احمد جاوید وقار (دانشجو)
،
سیدناصر جابری (استاد راهنما)
،
زهره ملاکی (استاد مشاور)
چکیده
اصطلاح «تداعی معانی» ترکیب هم آمیزی اضافی مرکب و یکی از اعمال نفس است که بدان تصوّر یک معنی، معنی دیگر را به خاطر می آورد. این گونه برمی آید که برخی نفسانیات با پیوند های ویژه شان چنان پیوستگی به هم پیدا می کنند که هرگاه یکی از آن ها در صحنۀ وجدان نمایان گردد، بی درنگ دیگر آن را حاضر می سازد، رویداد ذهنی و درونی انسان تداعی معانی نامیده می شود. تداعی معانی پیرو عواملی چون مجاورت، هم آوایی یا هم معنایی، مشابهت و تضاد معنایی و پیوند هم نشینی و جانشینی است. زبان تداعی ادبی دور از زبان روان شناسی نیست. در این پژوهش برخورد کلمات، عبارات و تصاویر بر پایه «تشابه»، «مجاورت» و «تضاد» برّرسی شده است. معارف بهاءولد دارای نثر ادبی بی همتا و منحصربه فرد است که بیشتر به شعر و خیال پردازی های شاعرانه نزدیکی دارد و آن از ضمیر ناخودآگاه بهاءولد سرچشمه می گیرد و می توان از روزن تداعی معانی به فنون بلاغت به ویژه بدیع لفظی و معنوی که در نثر وی به کاررفته نگاهی داشت. فرایند تداعی معانی با بلاغت در این کتاب پیوستگی فراوان دارد که در این باب برای شناخت بهتر زوایای پیوند بلاغت و تداعی معانی تعمّق گردیده است. این پژوهش بر پایۀ سه قانون اصلی و بنیادین تداعی معانی؛ یعنی قانون های مشابهت، مجاورت و مغایرت استوار است و بر مبنای کتاب دوجلدی معارف بهاءولد به تصحیح بدیع الزمان فروزانفر، به انجام رسیده است و تداعی که در آن ها از برجستگی ویژۀ برخوردار است مورد تحلیل و برّرسی قرار گرفت. این پژوهش نشان می دهد که تداعی معانی در معارف بیشتر متکی اصل مشابهت و مجاورت است. بر پایۀ مشابهت برخی از صنایع بدیعی مانند: جناس، سجع، واج آرایی، تلمیح، تمثیل، تشبیه و بر اساس اصل مجاورت؛ صناعات چون مراعات النظیر، تنسیق الصفات، و لف ونشر و در اصل مغایرت؛ پارادوکس، حس آمیزی و اغراق مورد بررسی قرار گرفته است، از میان اینها تلمیح و تمثیل آرایه های موردعلاقه نویسنده است، چنانچه ذهن بهاءولد مأنوس با قرآن است هر موضوع و مطلبی را که طرح می کند سخنش به سوی آیه و داستانی کشانده می شود و آن را به عنوان شاهد مثال می آورد، در آرایۀ تمثیل به دلیل داشتن ذهن تمثیل پرداز، برای اثبات موضوعات خویش از این شیوه استفاده نموده است، در این پایان نامه با کمک نمودار و جدول، نشان داده شده است که از این آرایه ها در چه مواردی استفاده گردیده و چه