چکیده
|
در فرمالیسم روسی، آشنایی زدایی و ایجاد ادبیّت در نوشته های داستانی، ماحصل تبدیل فابولا(داستان) به سیوژت(پیرنگ) است؛ بدین معنا که شکل غیرهنریِ بیان وقایع و گزارش آن ها بر روال نظم طبیعی و علّی از میان رفته و با ریخته شدن مواد داستان در قالب نظامی تازه، روایتی هنری و خلّاق از وقایع به دست داده می شود. در این باره یکی از راهکارها، رعایت «فاصلۀ زیبایی شناختی» با رویدادهاست. فاصلۀ زیبایی شناختی یا فاصلۀ هنرمندانه که با زاویۀ دید پیوندی تنگاتنگ دارد، آن فاصلۀ مطلوبی است که چشم انداز روایت برحسب کل یا جزء آن بنا می شود. فاصلۀ زیبایی شناختی هم نویسنده را در بیان روایت یاری می دهد و هم این امکان را برایش فراهم می آورد که روایت خود را به گونه ای شکل دهد که شخصیّت ها متّکی به خود باشند. در سطورِ پیش رو که به شیوۀ توصیفی- تحلیلی و با هدف بازخوانی تاریخ بیهقی به مثابۀ اثری داستانی و واکاوی شگردهای داستان پردازی نویسنده به نگارش درآمده، از این نظرگاه به تاریخ بیهقی نگریسته شده و نتیجه گرفته شده است که ابوالفضل بیهقی خاصّه با «صحنه-پردازی های فراخ منظر» و «صحنه پردازی های نمایشی»، فاصلۀ زیبایی شناختی خود را با رویدادها به نحو مطلوبی حفظ نموده است. وی در صحنه های فراخ منظر، چشم اندازی گسترده از رویدادها و در صحنه های نمایشی مناظری را از نزدیک به مخاطبان نشان می دهد. در تاریخ بیهقی، وقایعی که برای بیان آن ها از صحنه های فراخ منظر استفاده شده است، اغلب با شرح و توصیف همراه اند. صحنه نمایشی معمولاً هنگام گفتگوها و ذکر جزئیات کاربرد دارد و در آن، زمان حوادث حتّی الامکان کوتاه و درهم فشرده گزارش می شود.
|