عنوان
|
تحلیل کهن الگوها در شعرِ لیندا نصار بر اساس نظریه روان شناختی یونگ
|
نوع پژوهش
|
مقالات در نشریات
|
کلیدواژهها
|
شعر معاصر عربی، یونگ ، کهن الگو ، نقاب، لیندا نصّار
|
چکیده
|
کارل گوستاو یونگ بعداز جدا شدن از مکتبِ فروید، نظریه ی ناخودآگاهِ جمعی را پی ریزی کرد و برایِ روانِ شخصیتی انسان پنج الگو در نظر گرفت که عبارت اند از: خود، سایه، نقاب، آنیما و آنیموس. در نقدِ روانکاوی از این پنج عامل به وفور استفاده می شود. نقد کهن الگویی در پیِ بررسیِ ناخودآگاهِ جمعی است که یونگ نقاب و سایه را از مهم ترین و اساسی ترین عوامل در تکامل شخصیّتِ انسان می داند. یونگ بر این عقیده است که این کهن الگوها وجه مشترکِ همه ی بشر است و در شعر بیشتر نمود پیدا می کنند. با توجّه به سازگاریِ کهن الگوهای نقاب و سایه در شعر لیندا نصّار، این پژوهش در نظر دارد تا شعر وی را به روشِ توصیفی – تحلیلی موردِ کاوش قرار دهد و خویشتن، نقاب ها، سایه ها و روش به کارگیری آنها را در شعر وی تعیین و تبیین نماید. لیندا نصّار شاعرِ لبنانی در مجموعه ی "لأنّی فی عُزلة" انسانِ شعریِ خود را همراه با نقاب نشان می دهد. این نقاب گاهی شخصیت های اسطوره ای و گاهی شخصیت هایِ اجتماعی بوده که با هم ذات پنداری با شخصیت ها به طرحِ عقایدش می پردازد. همچنین در ضمیرِ ناخودآگاهِ انسانِ موردِ نظرِ لیندا سایه هایی است که فرد می کوشد تا آنها را پنهان نگاه دارد. یافته های پژوهش نشان می دهد لیندا رفتارهایی چون شر، بدی، گناه، طمع، و دزدی را سایه و خصلت های خوبی چون زهد، ایمان، رحمت و مهربانی را نقابی برای شخصیت انسان جهت حضور در اجتماع برمی گزیند و از نقاب هایی بهره می جوید که در ادبیات با توجّه به نظریّاتِ یونگ قابل انطباق می باشند.
|
پژوهشگران
|
صادق البوغبیش (نفر اول)، رسول بلاوی (نفر دوم)، ماجد مرهج رباط (نفر سوم)
|