چکیده
|
با پیش چشم داشتن فضای حاکم بر بافتار سیاسی- اجتماعی ایران، برای تفسیر مرگ دمنه، ضدّ قهرمان نخستین باب های کلیله و دمن? بهرامشاهی، دلایلِ آسان یابی وجود دارد که بوی? کسب قدرت، آموختگی به سعایت، فریب پادشاه و مجازات حذف رقبای سیاسی و وزرای کاردان از صحنه، از جمل? آن ها است. هدف این جستار که با اتّکا به اسناد کتابخانه ای، به روش سنجش محتوا و با رویکرد تحلیل اسطوره شناختی و سیاسی فراهم آمده، آن است که مرگ دمنه را به مثاب? امری ناگزیر، از چشم اندازی تازه ببیند. برای تبیین این مسئله از اندیش? سیاسی ایرانشهری و یکی از مبانی برجست? آن، یعنی نظم اخلاقی کیهان یا اشه کمک گرفته شده است تا با تمرکز بر موضوع تمرّد دمنه از لزوم خویشکاری در جهت تحقّق اید? آخرالزمانی چیرگی کامل خیر بر شر، قرار گرفتن وی در اردوگاه اهریمن و آسیب رساندن به اشه و نمودهای گیتیک آن: شاه آرمانی، آرمانشهر و ساخت طبقاتی اجتماع، نتیجه گرفته شود که مرگ دمنه امری ناگزیر در جهت تحقّق ایده های ایرانشهری و جبران خسارات وارد از جانب وی بر ناموس ازلی طبیعت بوده است.
|