چکیده
|
روایت وارونه شیوه ای کم کاربرد و بدیع در ادبیات داستانی جهان است که مسیر زمان در آن وارونه شده و روایت از پایان به سوی آغاز می رود. این نوع روایت از کارکردهای بلاغی و معنایی شایان توجهی برخوردار است. عمدة پژوهش های انجام شده درباب ویژگی ها و کارکردهای این گونه از روایت بر محور رمان هایی با «روایت وارونة کامل» است که وارونگی در سراسر آنها از آغاز تا پایان رعایت شده است. با این همه و در کنار این شیوه، برخی از نویسندگان به خلق داستان در قالب «روایت وارونة محدود» توجه نشان داده و تنها بخشی از داستان خود را به شکل وارونه روایت کرده اند؛ اما در همین مجال محدود از توانمندی های این نوع از روایت و کارکردهای بلاغی و معنایی آن بهره گرفتهاند. پژوهش حاضر ضمن معرفی شیوة روایت وارونه، با بررسی دو نمونه از «روایت وارونة محدود» ـ که از ادبیات داستانی فارسی گرفته شده ـ به اثبات این فرضیه می پردازد که وارونگی وقتی فقط در بخشی از روایت به کار گرفته می شود، نه فقط از توانمندیهای بلاغی و معنایی آن (در تناسب با روایت وارونة کامل) کاسته نخواهد شد، بلکه از این رو که گزینش محدود و موردی وارونگی در متن غالباً گزینشی دقیق و هدفمندانه است، میتواند قابلیت های بیشتری را در هر دو بخش بلاغت و
معنا از خود به نمایش بگذارد.
|