عنوان
|
بازخوانی المُعجم فی معاییر اشعار العجم به مثابۀ تحریری از نقد الشّعر
|
نوع پژوهش
|
مقالات در نشریات
|
کلیدواژهها
|
بلاغت المعجم فی معاییر اشعار العجم نقد الشّعر عیوب شعر
|
چکیده
|
با اندک مایه ای از احتیاط، آن هم به این دلیل که در المعجم فی معاییر اشعار العجم(حدود 630 ق.) دربارۀ تأثیرپذیری شمس قیس رازی از نقد الشّعر قدامة بن جعفر (337ـ260 ق.) تصریحی وجود ندارد، می توان در آشنایی شمس قیس با ایده ها و آرای قدامة پیرامون نقد شعر که بنا بر تلقّی قدمایی به معنای معرفت محاسن و معایب شعر بوده است و بازآوری آن ها در المعجم، تردیدی به خود راه نداد. آنچه این ادّعا را توش و توان می بخشد، به ویژه این همانی هایی است که دربارۀ عیوب شعر و بحث هایی بر سَرِ عیوب معاظله، تناقض، تخلیع، خطاهای لفظی، خطاهای معنوی، کیفیّت مدح و... در این دو کتاب وجود دارد. برخی اشعاری که شمس قیس در کتاب خود به استشهاد آورده نیز فارسیشدۀ شواهد شعری نقد الشّعر در همان مواضع است. البته گاهی شمس قیس در مسائل بلاغت و نقد شعر نظرهایی هم دارد که دربردارندۀ چیزهایی افزون بر نظر قدامة و گاه متفاوت با آن است. خاصّه یکی از جذّابترین اینهمانی های المعجم با نقد الشّعر، در دیدگاههای این دو نویسنده دربارۀ «مدح» قابل ردیابی است؛ دیدگاههایی که که تأثیرپذیریِ حکما و ادبای اسلامی از فکر یونانی و ارسطویی در مسئلۀ اخلاق را نیز آینگی می نماید. گذشته از اینها، نقد الشّعر نخستین کتاب بلاغی ای است که در آن، بلاغت یونانی به بلاغت اسلامی آمیخته است. از اینرو شمس قیس رازی را به سبب تأثیرپذیریای که از برخی ایدهها و آرای قدامة داشته است، باید کسی دانست که به واسطۀ وی گزاره هایی از فکر فلسفی و بلاغی یونانی به کتاب های بلاغی فارسی راه یافته است و آثار بلاغی و ادبی متأثّر از خود را نیز به قدر وُسع از آن برخوردار نموده است. نهایتاً از مقایسۀ المعجم فی معاییر اشعار العجم و نقد الشّعر به آشکارگی برمیآید که آن نظام مندی ای که در الگوی پیشنهادی قدامة برای بازشناساندن جیّد و ردی شعر از یکدیگر هست و با تعریف وی از شعر پیوندی اندامیک دارد، در المعجم نیست.
|
پژوهشگران
|
مجاهد غلامی (نفر اول)
|