چکیده
|
یکی از مؤلفه های آشکار و درعین حال، اثرگذار شعر حافظ، چندبعدی بودن ابیات و لایه های معناییِ تعبیه شده در آن هاست، به گونه ای که مخاطب، پس از چندین بار خوانش، بازهم به کشف هایی در حوزه شکل و معنا دست می یابد و همین مسئله باعث می شود که متن را تمام شده نداند و همواره به عنوان متنی پویا و زاینده، انگیزه مراجعه مجدد به آن را داشته باشد. درواقع، او غالباً از نشاندن کلمات پهلوی هم مفهومی پوشیده و گریزان در ذهن برمی انگیزد، به طوری که به موازات معنی صریح جمله، ایهامی می آفریند و مفهوم دیگری در ذهن می آید. در این پژوهش، کوشش شده است تا با روش اسنادی و تحلیلی، کاربردهای هنری اسامی نوعی غلامان و کنیزان در ساخت ایهام تناسب در شعر حافظ نشان داده شده و رابطه آن ها با مضامین و موضوعات اجتماعی و انسانی تحلیل شود. نتایج پژوهش نشان می دهد که حافظ، آگاهانه و رندانه، اسامی نوعی غلامان و کنیزان را در بستری از ایهام تناسب به کار می گیرد تا هم روابط منشوری و مهندسی شده واژگان شعر خویش را هنری تر سازد و هم اندیشه های شخصی و اجتماعی خویش را با زبانی غیرمستقیم و چندلایه به مخاطب منتقل نماید.
|