چکیده
|
یکی از جوانب پر اهمیت در سروده های مهدی اخوان ثالث، چند و چون حضور شعرها و مثل های عربی است. در جای جایِ سروده های وی ردپای بسیاری از شعرهای و مثل های عربی را می توان دید. می توان گفت که کاربست مثل ها و شعر های عربی در سروده های این شاعر معاصر به سه گونه است: نخست به شکل بهره گیری از مضامین آنها در آفرینش شاهکارهایی از قبیل «کتیبه» و «پرستار» در مجموعه ی « از این اوستا» که هیچ نشانی از ترجمه در آنها به چشم نمی خورد و در حقیقت آن مثل ها و شعرهای عربی، متن بسیار پنهان آن شاهکارها ی شعری به شمار می روند؛ دو دیگر به شکل ترجمه ی شعرها و مثل های عربی اما در بافتی کاملا متفاوت با اصل عربی آنها، مثل دو شعر«غزل» و «غزلک نا تمام» در مجموعه ی «ترا ای کهن بوم و بر دوست دارم»؛ سه دیگر ترجمه ی منظوم شعر ها و مثل های عربی بی هیچ تغییری در بافت معنایی آنها مثل ترجمه ضرب المثل« لا اسراف فی السراج» و بسیاری از شعر ها و مثل های عربی دیگر در مجموعه ی «ترا ای کهن بوم و بر دوست دارم» و دیگر مجموعه ها. جالب توجه این که اخوان گاه از یک شعر عربی به دو گونه ی کاملا متفاوت بهره جسته است؛ به عنوان مثال از یک قطعه ی دوبیتی عربی یکبار در آفرینش شعر نو «پرستار» در مجموعه ی « از این اوستا» استفاده کرده و بار دیگر صرفا ترجمه ای منظوم از آن قطعه در سه بیت در مجموعه ی «ترا ای کهن بوم و بر دوست دارم» به دست داده است.
|