چکیده
|
مسأله ی ترادف از دیرباز توجه علمای زبان عربی را به خود مشغول داشته است و آراء و نظریاتی را در این خصوص بیان کرده اند، درباره ی ترادف در قرآن دو نظریه وجود دارد: برخی مثل ابو مسحل اعرابی (قرن دوم) و ابن سکّیت (قرن سوم) معتقد به ترادف در قرآن هستند و در پی آن انبوهی از الفاظ متعدّد برای یک معنا یا بیان یک چیز ذکر کرده اند، از سوی دیگر برخی از کتاب های لغت نیز هستند که برای هر یک از الفاظی که بر شیء واحد اطلاق، و یا برای معنایی واحد بکار گرفته می شوند مدلول خاص و متمایزی را بیان می کنند در این زمینه می توان به امثال ابومنصور ثعالبی و احمد بن فارس (قرن چهارم) اشاره کرد. در این مقاله با تکیه بر دو کلمه ی «حلف» و «قسم» بیان خواهد شد که در هر یک از دو واژه ای که عرب بر یک معنا اطلاق کرده است مفهومی وجود دارد که در دیگری نیست. با پژوهش در آیات به تفاوتی دقیق میان دو واژه ی «قسم» و «حلف» می رسیم هرگز ساده نخواهد بود که «قسم» را به «حلف» تفسیر کنیم چه حتی اگر نگویم «قسم» به معنای سوگند راست است – حقیقتا یا وهما- و «حلف» به معنای سوگند دروغ است – مطلقا- حد اقل می توان گفت میان مدلول این دو کلمه تفاوت میان عام و خاص است: یعنی «قسم» به طور مطلق و برای هر سوگندی به کار می رود اما «حلف» برای سوگند دروغ، به نحوی که در کاربردهای قرآنی این کلمه چنین مسأله ای عمومیت دارد.
|